زندان قصر ۱۳۱۷ خورشیدی؛ متن بازجویی جعفر پیشهوری.
دراین صفحه و در مسیر شناخت سردستی احزاب سیاسی تاریخ ایران، از مشروطیت به اینسو، احزابی که به آن پرداخته شده به طور عموم از یک جهت دارای تشابه هستند، و آن همسویی این چند حزب با احزاب سوسیالدموکرات در روسیه است، تا جایی که به نظر میرسد حتا منبع تدوین و اقتباس مرامنامه و اساسنامههاشان نیز تا اندازهای مشترک بوده است. این همگرایی با مراکز عمدهی تحولات سیاسی در روسیه و محافل و حلقههای اندیشههای جدید در آن کشور، ناشی از رفت و آمد مهاجران به باکو، تفلیس، مسکو و به طور کلی قفقاز بوده، که موجب آشنایی ایشان با مفاهیم جدید سیاسی شده است. بسیاری از این مهاجران را آذربایجانیهایی تشکیل میدادند، که پس از جنگهای ایران و روس، و یا به دلایل شخصی، به اجبار و یا به اختیار، ساکن قفقاز شده بودند. از میان اینها برخی پس از شناختی که نسبت به نظریات سیاسی جدید پیدا میکردند، با امید به ایجاد حرکتی سیاسی در جهت پیشرفت و بهبود وضع زندگی مردم به کشور باز میگشتند.
ما برآن شدیم که از این پس درعین حفظ تسلسل تاریخی برای معرفی تشکیل احزاب، به منظور ایجاد تنوع و آشنایی با رویدادهای جانبی مرتبط با احزاب، به معرفی شخصیتهای فعال سیاسی و سرگذشت برخی از ایشان، که خود نمایانگر گوشهای از تاریخ کوشندگی سیاسی در کشور ماست بپردازیم، تا با مرور سیر زندگی و اقدامات سیاسی ایشان، پنجرهای به تجربههای تلخ و شیرین تاریخ سیاسیمان باز کرده باشیم. همچنین تلاش میکنیم که این شناسایی را با اسناد و نوشتجات و نامههای ایشان همراه کرده و به انجام برسانیم.
دراین بخش، با انتشار متن بازجویی یکی از این مهاجران، به نام «سیدجعفر پیشهوری»، به معرفی کسی میپردازیم، که چند سال بعد به یکی از جنجالیترین چهرههای سیاسی ایران و آذربایجان بدل شد. او در سال ۱۳۰۹ به جرم فعالیتهای سیاسی «اشتراکی» دستگیر و مدت هشت سال به صورت بلاتکلیف و بدون اطلاع از خانواده، زندانی بود، تا در سال ۱۳۱۷، به پروندهی او رسیدگی و به ۱۳ سال زندان محکوم شد.
متن بازجویی او را به تاریخ ۳۰ / ۷ /۱۳۱۷، میخوانیم:
س- هویت خود را بیان کن.
ج- میرجعفر فرزند میر جواد اهل خلخال آذربایجان ساکن تهران بخش حسنآباد کوچه انتخابیه زندگانی میکردم. اسم صاحبخانه را فراموش کردم به جهت اینکه هفت سال و دو ماه است که زندانی هستم. نام خانوادگی من پیشهوری میباشد. سابقه محکومیت جزائی ندارم. تبعه ایران، ایرانی و مسلمانم. درجه تحصیلات، سیکل اول متوسطه را تمام کردم. شغلم معلمی بوده است. عیال و اولاد دارم. سنم 47 سال است، دارای ورقه شناسنامه صادره از ناحیه قناتآباد هستم. پیشهوری
س- شما متهم به عضویت در فرقه اشتراکی میباشید. در اطراف امر از شما بازجوئی میشود و تبصرهی ذیل ماه 135 اصول محاکمات اصلاحی تفهیم میشود مقررات را رعایت نمائید و نیز توضیح دهید اظهاراتی که در اطراف اتهام خودتان در پروندهی متشکله اداره سیاسی نمودهاید صحیح است و مورد تصدیق میباشد یا خیر و چون دارای خط و سواد هم هستید میتوانید اظهاراتی که میکنید خودتان هم بنویسید؟
ج- تقاضا میکنم که خود مستنطق اظهارات مرا بنویسد من امضا میکنم. و چون تحقیقاتی که از من در ادارهی سیاسی شده است تقریبا مال هشت سال قبل است و بنده جریانات آنرا فراموش کردهام و دیگر اینکه بازجوئی از بنده در حالت طبیعی نبوده است، نمیتوانم صحت آن را تصدیق کنم. تا اینکه از جریان آن مستحضر شوم و شاید بعضیها قابل قبول من نباشد مورد قبول واقع نشود. پیشهوری
س- لازم است ملاحظات خودتان را در فرقهی اشتراکی تا زمانی که دستگیر و زندانی شدهاید شرح دهید؟
ج- بنده به هیچوجه در زندگانی خودم داخل در امورات سیاسی که برخلاف قانون باشد نشدهام. پیشهوری
س- اگر شما مداخله در فرقه اشتراکی و امور سیاسی نداشتهاید که تاکنون مورد تعقیب و زندانی واقع نمیشدید، بنابراین کیفیت خوب است مداخله خود را در فرقه اشتراکی بیان کنید؟
ج- اداره سیاسی تا به حال علت توقیف بنده را ابلاغ نکرده است که بدانم برای چه اتهامی است. پیشهوری
س- به طوری که پرونده و گزارش اداره سیاسی حاکی است شما یکنفر از عمال فرقهی اشتراکی بوده، در روسیه و در ایران داخل در عضویت فرقهی اشتراکی بودهاید و شعبان کاوه و علی شرقی را با دادن مبلغی وجه برای حضور در کنگره کارگری به روسیه فرستادهاید و همکاران و هممسلکان شما مراتب فوقالاشعار را تایید کردهاند، با این کیفیت هرگونه دفاعی در اطراف اتهام خودتان دارید بیان کنید؟
ج- اولا بنده عضو فرقهی اشتراکی نبودم، ثانیا در مواجهه با علی شرقی ثابت شده است که بنده او را به روسیه اعزام نکردهام و از مسافرت او هم هیچگونه اطلاعی نداشتم و این جریان را هم خود علی شرقی در مواجهه با من تصدیق کرده است. در حضور بازجوی ادارهی اطلاعات نظمیه و نیز در مواجه با شعبان کاوهبند با دلائل مکفی ثابت کردم که با او هیچگونه روابطی نداشته و او را نشناختم از وجود اشخاصی که بر فرض محال با بنده هممسلک بوده باشند و حرفهایی نیز علیه من زده باشند هنوز اطلاعی ندارم، برای اینکه در پروندهی مربوطه در این موضوع از من تحقیقاتی نشده است تا بتوانم اظهارات بیاساس آنها را رد کنم. پیشهوری
س- شما چند دفعه به بادکوبه و روسیه، مسافرت کردهاید؟
ج- بنده دو بار به روسیه رفتهام. پیشهوری
س- برای چه رفته و درکدام شهرهای روسیه سکونت داشته و مشغول چه کار بوده و در چه تاریخی ایاب و ذهاب کرده، آیا با گذرنامه بودهاید یا بدون گذرنامه بوده است، جریان مسافرتهای خود را کاملا تشریح نمایید؟
ج- به نظرم مسافرت اول من به روسیه تقریبا در سنهی 1301 بوده باشد و با اخذ تذکره رفته بودم بادکوبه و اغلب تابستان به مناسبت تعطیل مدارس به شهرهای روسیه از قبیل تفلیس و مسکو و تاشکند به عزم سیاحت مسافرت کردهام و سفر اول گویا یک سال و کسری در بادکوبه بودم و به شغل معلمی اشتغال داشتم، چون فامیل خانم من طهرانی بودهاند و میل داشته فامیل خودشان را ببینند او را آوردم طهران پهلوی مادرش گذاردم و خودم مجددا بعد از چندی دیگر رفتم به بادکوبه باز مشغول کار معلمی خود شدم. بعد از یک سال دیگر عیال خودم را خواستم آمد بادکوبه، تا ۱۳۰۷ با من در بادکوبه بودیم، بعد چون از کار بیکار شدم، علتش هم این بود که به من میگفتند یا بایستی تبعهی شوروی بشوید یا استعفا از کار نمائید، من هم از کار استعفا دادم با عیالم در همان سنهی 1307 به ایران معاودت کردم و مدتی بیکار بودم، بعد یک کتابخانه معروف به کتابخانه آمریکائی بود از یک نفر یهودی که اسمش را فراموش کردهام خریداری نمودم و مشغول به کسب شدم تا آخر همان سال بود که کتابخانه را فروختم، برای آنکه نمیتوانستم از عهدهی ادارهی آن برآیم، بعد به معرفی یکی از آشنایانم که انزابی نام داشت به معلمی کنترات شدم، تا سه ماه پیش از گرفتاری مشغول معلمی بودم که دستگیر شدم. پیشهوری
س- ایامی که در روسیه بودهاید با اشخاص ایرانی که آشنایی و رابطه داشتهاید، آنها را معرفی نمائید؟
ج- درست در نظرم نیست برای اینکه شغل من در روسیه در مدرسهی نُهبلدیه بوده و کمتر میتوانستم با ایرانیها روابطی داشته باشم. پیشهوری
س- آن ایرانیها را که شناختی بالاخره معرفی کن که چه اشخاصی بودند؟
ج- چون از آن تاریخ تاکنون یازده، دوازده سال گذشته است در نظر ندارم که اشخاص معینی را معرفی نمایم. پیشهوری
س- در موسسات کارگری داخل و در مدرسهشرق دارالفنون مسکو هم تحصیل کردهاید یا خیر؟
ج- در مدرسهی دارالفنون شرق مسکو و در مدارس جدید روسیه به هیچوجه تحصیل نکردهام و در موسسات کارگری آنجا هم دخالت نکردهام. پیشهوری
س- اگر جنابعالی داخل در عضویت فرقه اشتراکی نبوده و یا آنکه مرام اشتراکی را قبول نکرده بودید هیچوقت نمیتوانستید در مدرسهی بلدیه مشغول معلمی بوده باشید، در این صورت تصدیق میکنید که قبول مرام کمونیستی را هم فرمودید؟
ج- چون موقعی که در روسیه بودم در قسمت معارفی اشخاصی که سابقهی طولانی داشتند به عنوان متخصص میپذیرفتند و مجبور نبودد چنین شخصی داخل تشکیلات کارگری شود از آنجایی که بنده قبل از تغییر رژیم آنج،ا دارالمعلمین بلدیه همان شهر را تمام کرده بودم و مدت چند سال در مدارس موسسه مزبور سابقه داشتم بنابراین بنده را هم مثل یک نفر متخصص پذیرفته بودند. پیشهوری
س- از اشخاصی که در روسیه زندگانی میکردند به طوری که پروندههای امر نشان میدهد غیر ممکن بوده تا اشخاصی را به مرام کمونیستی آشنا و داخل در عضویت ننمایند به او کاری رجوع کرده یا اینکه او را داخل در اشتغال دولتی و موسسات بنمایند، با اینکه جنابعالی اظهار میکنید که مدتها در روسیه زندگانی کرده و مشغول معلمی بودهاید چگونه متصور است که بدون قبول مرام اشتراکی داخل در شغل معلمی شده باشید و برای تایید مراتب فوقالاشعار اظهار اشخاصی هستند که در روسیه رفته و با قبول مرام اشتراکی داخل در کار و موسسات آنجا بودهاند، با این کیفیت هرگونه دفاعی دارید بیان کنید.
ج- آن تاریخی که بنده بودم این سختگیری نبود و حتی تجارت و موسسات ایرانیها هم آزاد بود و اگر حالا یک همچه سختگیریها شده هم بنده اطلاع ندارم. پیشهوری
س- قبل از اینکه به روسیه بروید در ایران مشغول به چه کاری بوده و چه مرام و مسلکی را دارا بودید؟
ج- بنده وقتی از ایران مسافرت به روسیه کردم دوازده سال داشتم. پیشهوری
س- با اینکه اظهار میکنید دوازده سال داشتید شخص دوازده ساله برای چه مسافرت به روسیه مینماید؟
ج- آن موقع به طوری که مسبوق هستید بلوک خلخال بواسطهی شرارت ایل شاهسون شلوغ و در معرض تاخت و تاز بود. ما هم بعد از غارت شدن هستی و خانمانمان بطور کلی مجبور شدیم با فامیل و پدر و مادر خودمان مسافرت به روسیه بنماییم برای اینکه وسایل زندگانی برای ما هیچگونه باقی نمانده بود. پیشهوری
س- پس معلوم میشود که شما سه سفر به روسیه رفتهاید؟
ج- صحیح است. یک دفعه چهار سفر بنده به روسیه رفتهام دو مرتبه اول که تفصیل آن را عرض کردم و دو مرتبهی دیگر قبل از این مسافرت را بوده است. یک سفر همان بوده استکه عرض کردم در دوازدهسالگی. سفر دیگر هم باز به خلخال آمده بودم برای رسیدگی خانه و بعضی چیزهایی که باقی مانده و دیدن خواهرم و این مسافرت به خلخال بنده هم خیلی مدت کمی طول کشید بعد مراجعت کردم . پیشهوری
س- پس معلوم میشود با این کیفیت تحصیلاتی که کردهاید…؟( ناخوانا)
ج- بنده در سوال و جواب پیش عرض کردم که قبل از تغییر رژیم روسیه بنده در مدرسه دارالمعلمین آنجا تحصیل کردم و در آن موقع در مدارس نه اینکه موضوعات سیاسی اجازه داده نمیشد تحصیل شود، حتی مرتکبین آن هم جدا» تعقیب میشدند بنابراین جوابی که بنده در سوال قبلی شما راجع به تحصیل در مدارس سیاسی دادم – ندارد و تصور نمیکنم که تحصیل در یک مدرسهی بیطرف غیر سیاسی آنهم در عهد گذشته ممنوع بوده باشد. پیشهوری
س- شما در کدامیک از مدرسههای روسیه تحصیل خودتان را کردهاید؟
ج- فقط در مدرسهی دارالمعلمین بلدیه بادکوبه که برای ترک زبانها تاسیس شده بود و یک مدرسهی ملی همان مدرسهی دارالمعلمین ولی آنجا را قبل از جنگ عمومی تمام کردم و در مدارس دیگری تحصیل نکردهام. احتیاجی نداشتم که تحصیل کنم. پیشهوری
س- شما غلامرضا را میشناختید؟
ج- خیر او را نمیشناسم. پیشهوری
س- غلامرضا شیرازی همان شخصی بود که به اتهام عضویت فرقهی اشتراکی مورد تعقیب واقع و سابقا در زندان ]و یا جای دیگر[ فوت کرده است، آیا او را شناختید؟
ج- او را ندیده و نمیشناختم. پیشهوری
س- یوسف و رحیم که به اتهام عضویت فرقهی اشتراکی مورد تعقیب قرار گرفته و داخل در اعتصاب نفت جنوب بودهاند، آنها را میشناسید؟
ج- این دو نفر را در زندان دیدهام و خارج از زندان با آنها آشنایی نداشتم. پیشهوری
س- آیا این دو نفر را در روسیه دیده بودید؟
ج- خیر ندیده بودم. پیشهوری
س- عطااله شوفر معروف به عبداللهزاده را میشناسید؟
ج- او را در طهران دیدهام قبلا با او هم ارتباط و آشنایی نداشتم. پیشهوری
س- عطاالله شوفر عضو فرقه اشتراکی است یا خیر؟
ج- چه عرض کنم. پیشهوری
س- حسین رضایف شرقی را میشناسید؟
ج- خیر او را نمیشناسم. پیشهوری
س- علی شرقی معروف به وهاباف را میشناسید یا خیر؟
ج- بنده علی شرقی را میشناختم لیکن وهاباف بودن او را نمیدانستم. پیشهوری
س- علی شرقی دارای چه مرام و مسلکی بوده است؟
ج- نمیدانم. پیشهوری
س- از چه تاریخی با علی شرقی آشنایی داشته و مربوط شدهاید؟
ج- از تاریخی که کتابخانه داشتم او را شناختم. پیشهوری
س- در روسیه هم علی شرقی را دیده بودید؟
ج- خیر. پیشهوری
س- چک یک هزار ریالی را از کجا تحصیل کرده که به علی شرقی داده بودید؟
ج- بنده موقعی که کتابخانه داشتم یک ماشین تحریر بزرگ آلمانی به بانک ملی فروخته بودم و پولش مانده بود و میتوانید این مراتب را از بانک تحقیق بفرمایید و این پول همان پول ماشین بود که من طلب داشتم و بعنوان امانت و یا حساب جاری که درست یادم نیست در بانک مزبور گذارده بودم. شرقی از من طلب داشت و موقع مطالبه من پول نقد نداشتم و همان پول را چک صدور کردم و به او دادم که برود از بانک بگیرد طلب خودش را که گویا در حدود شصت تومان کم یا زیاد بود بردارد و مابقی را به خودم بدهد و موقعی که نمیدانم علی شرقی را به سبب چه گرفته بودند چک در توی جیب او بود و از او گرفتهاند. پیشهوری
س- شما قبلا به اسم جوادزاده هم معروف نبودید؟
ج- بلی بدوا به جوادزاده مشهور بودم که بعد که خواستم سجل بگیرم گفتند که این نام فامیلی را دیگران گرفتهاند. من یک نام فامیل دیگر انتخاب کردم که پرویز بوده است. از قضا سجل پرویز گم شد و خواستم المثنی بگیرم در اداره سجل گفتند که این اسم را قبل از شما گرفتهاند. بعد سجل پیشهوری را انتخاب کردم و شما میتوانید این مراتب را از ادارهی ثبت احوال تحقیق نمایید. پیشهوری
س- شما در گیلان هم مسافرت و زندگانی کردهاید؟
ج- گیلان سر راه است. در مسافرتهایی که به روسیه کردهام از آنجا گذشتهام ، کم و بیش هم توقف کردهام. پیشه<ری
س- شما ایامی که در گیلان بودهاید در روزنامه حقیقت مقالاتی مینوشتید؟
ج- بنده ابدا در گیلان که بودم در روزنامهی حقیقت یا روزنامهی دیگری شرکت نکردم و مقالاتی ننوشتم. پیشهوری
س- به طوری که ادارهی سیاسی گزارش داده است جنابعالی در انقلاب گیلان مداخله داشته و مقالات کمونیستی در روزنامه حقیقت منشر میکردید، صحیح است یا خیر؟
ج- صحیح نیست. اولا بنده در انقلاب گیلان مداخله نداشتم و مدت خیلی کمی در طهران، در یک روزنامه که به نام حقیقت منتشر میشده مستخدم بودهام ولی مقاله هرگز نمینوشتم برای این که آن موقع بنده سواد فارسیام به اندازهای نبود که بتوانم مقاله بنویسم و آنجا در دفتر کار میکردم. پیشهوری
س- صورت تحقیقات را قرائت کرده، امضاء نمایید
ج- امضاء میکنم. پیشهوری
آقای مدعی العموم بدایت طهران. در موضوع اتهام میر جعفر پیشهوری به عضویت در فرقهی اشتراکی مستنطق از لحاظ اهمیت موضوع و کشف حقیقت امر و جلوگیری از فرار طبق مقررات قرار توقیف متهم را صادر و اعلام میدارد و متهم میتواند پس از رویت در ظرف ده روز از قرار توقیف خود اعتراض استینافی نماید. اسمعیل کامکار مستنطق،
۱۳۱۷/۷/۳۰
رویت کردم. پیشهوری
73 سال پيش چقدر مودبانه با يک متهم رفتار مي کردند، الان چطور؟
دوست عزیز، در اوراق بازجویی که جزیی از اسناد دادرسی به شمار میآید، زبان حقوقی رعایت میشده و میشود، چه آنزمان، چه اکنون.