خانمها، آقایان! حساب جنبش اما، تا اعلام نظر صریح رهبران، جداست!
از هنگامی که بحث حضور هاشمی در انتخابات بالا گرفته است، نابهگاه ادبیات آشنای جنبش، که زبان مشترک چهارسالهی گروه عظیمی از مخالفان و متعرضان بود، دچار دگرگونی شد. متنهای این دوسهروز گذشته چنان با زبان رایج اعتراض بیگانه بود، که برخی از یادداشتها و گفتوگوها، خواننده را به سالهای دورتر از هشتادوهشت میراند.
بازار زردنویسیهای سقاخانهای چنان رونقی پیدا کرد، که عنقریب است شجرهنامهی خاندان آزادی در رهبری جنبش سبز از نوع دوم نیز، صفحات لایی روزنامهها را پر کند. از اینقرار شاید که رمز گشایش درها و دروازههای معینی به روی «جامعهی اصلاحطلبان» ِ ماقبل تاریخ جنبش، قلمگرفتن از واژهگان جنبشی در گفتار اصلاحطلبی باشد. واژهگان ناساز با قامت ضربدیدهی نظام.
دراین موضوع تکلیف اصلاحطلبان حکومتی روشن است. چنانچه یکی از روزنامهنگاران بهنام این جریان، بهروشنی گفته و با چنین مضمونی به تایید خاتمی نیز رسانده است که: وقتی راه توسعهی سیاسی را بستهاند، ناگزیر باید به عقب بازگشت، به دولت توسعهگرا. و این یعنی که آش پشتپای جنبش را پیش از این پختهاند.
با شناختی که، (صرفنظر از مفاد زردنگاشتههای اخیر)، از هاشمی داریم؛ او نمیتواند بر بستر تجربههای چندسالهی گذشته، بیگدار به آب بزند، (مگر آنکه رفتار او در روزهای پیش رو، منتقدانش را مجاب کند که پیرانهسر، خیال جبران مافات به سرش زده است). حضور نابههنگام او در موقعیت حاضر، نشان از معامله یا توافقی دارد که نباید از این دوحالت خارج باشد: یا در ازای بایگانی کردن «بستهی سیاسی جنبش»، کارگزاری احیای روزگار پیش از دوم خرداد را به او و ترکیبی از محافظهکاران سپردهاند، یا در دادوستدی شخصیتر، رونق انتخابات را وثیقهی امنیت آیندهی خود و خانوادهاش قرارداده است.
سلسلهرویدادهای چندماه گذشته، ماجراهای فرزندان هاشمی، زردنویسیهای صفحات نخست روزنامهها پیرامون دیدارهای هاشمی وفرزندانش در زندانها و بیمارستانها، مرخصیهای برخی چهرههای زندانی وابسته به احزاب اصلاحطلب در آستانهی سال نو، (که هشدارش را عبدلفتاح سلطانی در پیام نوروزی خود داده بود) و حمایت اخیر حزب مشارکت، بهرغم تعهدات پیشین، نمیتواند بیارتباط با توافقاتی باشد، که حضور هاشمی در انتخابات را موجب شد.
اصلاحطلبان نیز که با رهبری هاشمی، به ماهیت خود نزدیکتر مینمایند، اگرچه وخامت اوضاع کشور و دشواریهای مردم را بهانهی کوتاهیهای خود در جهت تقویت جریان اعتراض قرار دادهاند، و شرکت در انتخابات ِ بدون حق کاندیداتوری را نوعی از فداکاری قلمداد میکنند؛ اما با کوتاهآمدنهای مستمر، نشان دادهاند که در حال حاضر جز به ماندگاری خود در ساختار قدرت نمیاندیشند. بنابراین، نگرانی و نیاز مشترک، آنها را با هاشمی در یکجهت قرار داده است. و صد البته که در این راه، از تقلیل میراث جنبش سبز به آستانهی رضایت راس قدرت، پروایی ندارند.
با این اوصاف تکلیف جنبشیها در این میان چیست؟ البته از خوشاقبالی جنبشیهاست که با امتناع خاتمی از شرکت در انتخابات، هاشمی نقش رهبری یا نمایندهگی جریان اصلاحات را بهعهده گرفته است. مرز میان اصلاحطلبان هاشمیزده با جنبش، روشنتر از مرزهای همین اصلاحطلبان به رهبری خاتمی است. حفاظت و تصحیح و تکمیل بستهی سیاسی جنبش هشتادوهشت، به جدایی کامل آن از اصلاحطلبان بستهگی دارد، و تحقق این مهم، در ریاست احتمالی هاشمی امکان بیشتری مییابد. این تمایز در موقعیت حاضر، تنها علامت حیاتی جنبش هشتادوهشت است، از اینرو مراقبت ویژه میطلبد.
تا اعلام نظر صریح رهبران جنبش، با توجه به مفاد بیانیهها و پیامهای گذشته، اصل بر عدم شرکت در انتخابات است، تا تحقق کف خواستههای جنبش. خواستههایی که مورد توافق شمار نزدیک به تمام احزاب و شخصیتهای سیاسی داخل و خارج، از جمله خانمها و آقایان اصلاحطلب نیز قرار گرفته بود. از سویی عدم امکان دسترسی رهبران جنبش به کسب اخبار و بررسی دقیق شرایط، و همچنین ممانعت از ابراز نظر و ارسال پیام از سوی ایشان، در شرایطی که نیروهای اصلی و باورمند به جنبش هشتادوهشت نیز در اسارت حکومت قرار دارند، راهی باقی نمیگذارد، مگر اعلام عدم حمایت از ریز و درشت نامزدان حاضر در انتخابات.
البته از منظر آیندهی جنبش دموکراسیخواهی ایران، قابل انکار نیست که در بررسی نهایی، گزینهی انتخاب قطعی هاشمی برای ریاست جمهوری، بر گزینهی شرکت او باهدف رونق انتخابات، برتری دارد. اما آیا تحقق این امر جز در سایهی توافق ممکن است؟ بنابراین صلاح کار اصلاحطلبان نیز در آنست که شتابزدهگی را کنار بگذارند، و به رویدادهای روزهای آینده با دقت بیشتری توجه کنند. حساب جنبش البته تا اعلام نظر صریح رهبران و شخصیتهای شاخص زندانی آن، جداست!
A reblogué ceci sur برگ افرا and commented:
Add your thoughts here… (optional)
با این مقاله موافق نیستم، اکثریت نیروهای فعال در جنبش سبز و رهبران آن از جمله آقای خاتمی از جناب هاشمی حمایت کردند. مطمئنا آقایان موسوی و کروبی هم نزدیکی کامل به افکار آقای خاتمی دارند. از آن طرف هم تمام نیروهای وفادار به انقلاب از جمله ملی مذهبی ها، اتحاد جمهوری خواهان ایران، اصلاح طلبهای اصیل، حزب مشارکت ایران اسلامی و غیره از جناب هاشمی حمایت قاطع کرده اند. تنها گروهی که سعی در اختلال در روند برگزاری انتخابات دارند دلقکهای شورای سلطنتی ملی هستند که خوشبختانه قابلیت اثر گذاریشان را کاملا از دست داده اند. بنی صدر و بقیه هم در حدی نیستند که خطری ایجاد کنند. به نظر من سه راه جمهوری هم نباید خود را از جریان اصلی جنبش در حمایت از هاشمی جدا کند چون هماهنگی بین نیروهای جمهوری خواه مهمترین عامل پیروزی آنهاست. در مورد هاشمی هم باید بگویم از روز نماز جمعه آخر، دیگر مردم آن حساب هاشمی قبل را بر وی نمیکنند و آبروی خود را در آن روز بازسازی کرد و در این شرایط بهترین گزینه است و فراموش نکنیم بدون هاشمی جنبشی میسر نبود.
دوست گرامی این نوشته ناظر به جدایی جنبش از جریان اصلاحطلبی است. من در روش و خواستههای آقای خاتمی با موسوی تشابهی نمیبینم. بدون تردید اگر ضرورتی در شرکت باشد، باید مستقل و با فراخوان رهبران آن باشد. باید به شدت مراقب «ملاخور» شدن جنبش در این انتخابات باشیم.
بازتاب: گاه نامه » :: خانمها، آقایان! حساب جنبش اما، تا اعلام نظر صریح رهبران، جداست!
من 4 سال قبل به اصلاح طلبان رای دادم ولی الان از احمدی نژاد خوشم می آید و به مشایی رای می دهم.
به نظرم این انتخابات به دور دوم و دوقطبی هاشمی مشایی خواهد کشید.
به امید پیروزی مهندس مشایی
Hey, you’re the goto exeptr. Thanks for hanging out here.
++++++++++++++
بسيار زيبا مينويسين ممنون