۲۵ بهمن مبدا تاریخ جمهوری؛ و رهبران آیندهی جنبش
شاید پندار خامی بیشتر نباشد، اما من در شامگاه روز ۲۵ بهمن سال گذشته، برای نخستینبار در درازنای عمری که در جمهوری اسلامی از کف داده بودم، احساس آزادی کردم. در چهارراه مصدق، بیخ گوش تئاترشهر، و روی جانپناههای سنگیاش که پناهگاهی شده بود برای در امان ماندن از زخم و بند گزمههای رنگپریدهی حکومت، آزادی در چشمهای ناباور از سیل جمعیت نیز خودش را نشان میداد. هیچکس باور نمیکرد، نه حضور دیگران را، که حضور خودش را نیز باور نداشت. هیچکس حتا نمیدانست که چهگونه و با چه نیرنگی از کمند لایههای حفاظتی و امنیتی گریخته، و ناگاه خود را درمیان سیل خروشان چهارراه مصدق یافته است.
از آخرین اعتراضات خیابانی یکسال گذشته بود. یکسال خاموشی و نومیدی. همه باور کرده بودند، و داشتند به باورمان میرسانند که قربانی خیانت و سازش شدهایم و همه چیز تمام شده است. حکومتیها با همهی عرض و طول دستگاههای امنیتی و انتظامی چندگانهشان از یکسو، و حلواخوران پرچمکِش آنسوی میدان از جانبی دیگر، ختم غائله را چیده و چارتکبیرش را هم خوانده بودند. آنها به کنار، در این میان اصلاحطلبان کاسهلیس نیز بیکار نماندند. برخیشان به امید نوالهای، این «غدهی سبز» را روی میز گذاشته و معاینهاش میکردند و به هزار و یک درد و مرض مبتلایش میخواندند. سیل ملامت و تهمت و اتهام و پردهدری بود که مانند باران چرکین تابستانی بر سر مردم معترض و بلادیدهای فرو میریخت، که همهی سختیهای یکسال و نیم گذشته را بر دوش کشیده بودند.
هنگامیکه امید به اصلاح و بدهبستان از درون، به کلی رنگ باخت، برخی از سر یأس گوشهی چشمی به آنسوی مرزها دوختند تا شاید اسب سفیدی ناگهان از پشت درختان مهگرفته پیدا شود، اما پیکر خشکیده و سترون اپوزیسیونی که در سیسال گذشته نه نشانی داشت و نه تکانی، همینکه خیابانهای تهران جارو شده دید، به کار و زندگی معمول و سالیان خود مشغول شد. حالا تنها یک راه باقی مانده بود. شکستن آخرین پوسته و حرکت به سوی حذف آخرین بتوارهی تاریخی، با نگاه به مرکز خواستههای ملی.عبور از جمهوری اسلامی، با عبور از مرزهای قانونیش و بیاعتنا به ملاحظات پیشین. اما چهگونه، و چه کسی و با کدام مایه از اعتبار و مقبولیت؟
با صدور بیانیهی دعوت به راهپیمایی از سوی رهبران جنبش، که با ناباوری همگان همراه بود، گام نخست برداشته شد. انتخاب روز اعتراض، درست سه روز بعد از ۲۲ بهمن، و متن کنایی بیانیه و قاطعیت و پافشاری رهبران بر انجام آن بهرغم انبوه پیغامها و پسغامها، نشان از آن داشت که موسوی بی هیچ ملاحظهای، گام آخر را برداشته است. اما مشکل اصلی همچنان باقی بود. آیا بعد از یکسال و نیم سرکوب و خشونتهای بیسابقه، در کنار نغمههای یأسآلود اقلیتی که اتحاد را موجب تکرار اشتباه انقلاب ۵۷ میدانست و راه تخریب در پیش گرفته بود، انتخاب مردم چه میتوانست باشد؟ موسوی با اتکا به چه عواملی چنین بیمحابا پس از یک سال فترت و خاموشی و سرکوب و سمپاشی خودش را وجنبش را در معرض آزمایش قرار داده بود؟
انتخاب مردم در آن شرایط دشوار، حضور در خیابان و رخ به رخ شدن با مهیبترین آرایش سرکوب بود. این انتخاب واکنش آشکاری بود به ۱۸ ماه سرکوب و شادخوانی حکومتی وقیح و بدکار، و پاسخی به اپوزیسیون ناتوان و پرهیاهوی خارج از کشور، و پوزخندی به ضعفای دریوزهگر اصلاحاتی، و از سوی دیگر تاییدی بود بر اقدام ساختارشکنانهی رهبران جنبش. وهمچنین ابراز اعتماد مجددی بود به رهبرانی که تا آنسوی باورهای سیاسی خود نیز با مردم همراه ماندند و به ادعای همیشگیشان که خود را نه رهبرجنبش، بلکه همراه آن میخواندند، تحقق بخشیدند.
۲۵ بهمن بدون شک در تاریخ ایران روزی پایدار خواهد ماند. شاید حتا بتوان آنرا مبدا تاریخ جمهوری در ایران دانست. در این پایهگذاری، رهبران نمادین جنبش سهم بزرگی دارند. میرحسین موسوی به عنوان نمونهی برجستهی یک سیاستمدار پاکدست و شریف که با تحلیل نادرست تاریخی، گرفتار یک فریب بزرگ شد، به هوشمندی و شجاعت و پایداری، سهم خود را در جبران آن مصیبت بزرگ تاریخی ادا کرد. شاید دیگر او هرگز به میان مردم بازنگردد و اگر غیر از این نیز باشد، شاید توان جسمی لازم را برای هدایت و رهبری جنبش نداشته باشد. اما ادامهی راهی که در ۲۵ بهمن به نام مردم ایران ثبت شد، به او ختم نمیشود. زنان و مردان بزرگی از دل این جنبش برخاستهاند، که هریک به تنهایی میتوانند با بهرهگیری از اعتمادی که مردم نسبت به آنها دارند، و به اتکای شناخت و تجربیات گرانبهایی که در عرصهی سیاست ایرانی دارند، و با دستهای پاکشان، پرچم جنبش دموکراسیخواهی ایران را تا پایهگذاری «جمهوری ایران»، به دست بگیرند.
به فهرست زندانیانمان اگر نگاهی بیندازیم، میتوان به آیندهی مستقل ایران امیدوار بود، از این میان: احمد زیدآبادی، نسرین ستوده، محمدعلی دادخواه، بهاره هدایت و منصور اسانلو، تنها شمار اندکی از بیشمارانند.
بازتاب: ا ۲۵ بهمن مبدا تاریخ جمهوری؛ و رهبران آیندهی جنبش / نوشته شده به دست ارژنگ هدایت در 13 فوریه 2012 | برگ افرا