میعاد در لجنزار انتخابات، و گریز موسوی از حصر اصلاحطلبان!
خبرهایی را که برخلاف انتظار، زودتر از آنچه شایسته و با یسته است از بازار خبر ناپدید میشوند، باید دوبارهخوانی کرد؛ چرا که یا «غفلتی» در خوانش آن صورت گرفته، یا «عمدی» در به حاشیه بردنش در کار کردهاند. این دسته از اخبار گاهی چونان «خروس بی محل»، باعث آشفتهحالی اهالی خوابزدهی خوشخیال میگردد، و گاه به عطسهی نابههنگامی در سکوت شکارگاه مانند است، که رویای سورچرانی شکارچی نشانه رفته را در مرز شلیک نهایی، به تماشای حسرتبار سفرهی خالی بدل میکند. این اخبار نابهنگام و مزاحم، گاهی خیمه و خرگاه مقابل را به واکنش وا میدارد، گاهی اردوگاه رفیقان را به دست و پا میاندازد. اما هنگامههایی نیز هست که خبر به مذاق هر دو سوی میدان تلخ و ناگوار است، و این در زمانی رخ میدهد که یکی، خود را از چهارچوب مناسبات و منافع به هم پیوستهی مرئی ونامرئی، بیرون برده باشد. محتوای خبر ملاقات میرحسین موسوی با دخترانش از این گونه خبرها بود. دست چرکین سانسور اگر نبود و من نیزسردبیر یک روزنامه بودم، عنوان اصلی صفحهی اول را پیرامون این خبر، چنین انتخاب میکردم: «میرحسین موسوی از حصر گریخت!»
مهمترین جزء خبر این ملاقات آن بود که موسوی در یک پیام زیرکانه به دخترانش گفته بود: «امیدی به این انتخابات نیست.» و این همان قوقولیقوی نابههنگامی بود که اگر نتوانستند خِرخِرهی خروس بدیمنش را پای حوض سنگی مسجد امام بدرند، اما خیلی زود با وصلهپینه کردن آن به اظهارات و شرطهای گذشتهی موسوی، آن را به بایگانی سپردند. در این میان جذابیت رسانهای جزء دیگر خبر نیز، به داد رفیقان بدعهد رسید و راه انتشار و نقد و تحلیل این پیام مهم را بستند، و ناگاه دستهجمعی شرایط «آقایان موسوی وکروبی» را دَم گرفتند، تا کسی نپرسد که: آقایان مگر خودش لال بود تا به دخترانش بگوید، شرط من برای شرکت در انتحابات همان شروط قبلی است! پیام روشن است. روشنتر از جزء دیگر خبر، که دانستناش نیازمند خواندن یک رمان پانصد صفحهای بود: شرایط چندگانهای که پیش از این مطرح شده، در این دستگاه و با این ترکیب، قابل تحقق نیست. پس «امیدی به (شرکت) این انتخابات نیست.»
همزمانی این پیام کوتاه و رسای موسوی، با موج تازهی گفتارها ومقالات و مصاحبهها و حتا انتشار پرسش و پاسخهای اینترنتی اصلاحطلبهای ساختاری، و گشوده شدن درگاه ملاقاتهای عمومی و اجتماعیشان، نشان میدهد که «چیزکی» در کار بوده است. بیتردید اشخاص زیادی به ملاقات موسوی برده میشوند. از مقامات بالای امنیتی و نظامی و وابستهگان دفاتر و «بیوت»، تا برخی چهرههای دستپایینتر از احزاب حکومتی و به ویژه برخی چهرههای دوجانبه و محلل. آگاهی موسوی از شرایط سیاسی و اجتماعی بیرون از زندان، تاجایی که او را قادر به اظهارنظر صریح بکند، جز از این راه میسر نمی شود. این ملاقاتهای محتمل نیز هدفی جز اجبار موسوی به سکوت در ازای آزادی از حصر، در آستانهی انتخابات ندارد. بیگمان او را دوره کرده و زیر فشار بردهاند. شاید نجات از منجلابی که حاکمیت چهاردست و پا در آن گیر کرده است، با یک توافق نیمبند بر سر انتخابات، و تایید ضمنی موسوی برای شرکت در آن، دست کم برای مدتی میسر شود. احتمال حضور یا ارتباط غیرحضوری برخی چهرههای شاخص اصلاحطلب را نیز در این فشارها نباید نادیده گرفت؛ اما اگرحتا چنین نبوده باشد، این پیام کوتاه نشان توجه موسویست به این امر که توافقی در جریان است، و کسانی قرار است تا با کارت شرایط اعلام شدهی قبلی او، وارد نمایشی شوند که نه تنها گامی به پیش نخواهد بود، بلکه جنبش مردم ایران را چند گام، تا شرایط پیش از انتخابات مجلس هشتم به عقب خواهد کشاند.
بیگمان اگر موسوی در چند روز و چند ماه آینده، تن به آزادی مشروط ندهد، و تسلیم فشارهای معطوف به بزرگنمایی خطر سقوط نظام نشود، با اعلام صریح «بیفایده بودن این انتخابات»، خود را از حصار توامان اصلاحطلبان و حاکمیت، یکجا رها کرده است، و اولین سیاستمداری در تاریخ جمهوری اسلامی خواهد بود که مصلحت مردم را بر مصلحت مفهوم موهومی به نام نظام ترجیح داده است. به نظر میرسد که او به فراست دریافته که در ترکیب جدید قدرت سیاسی، امکان تحقق شرایطی که تعیین کرده بود، وجود ندارد. البته اینرا اصلاحطلبانی چون خاتمی هم خوب میدانند. آنها نیز میدانند که آزادی زندانی سیاسی در ساختار متصلب حاکمیت موجود، تنها یک جا به جاییست از زندان به خانه، آنهم به صد شرط و هزار اگر، بدون هیچگونه حاشیهی امنیت قانونی. اصلاحطلبان ساختاری نیز همچون موسوی میدانند که آزادی انتخابات، در چهارچوب حقوقی موجود، (دست کم تا زمان مناسب تغییرات اساسی در قانون)، میسر نیست مگر به نظارت نهادهای مدنی داخلی و خارجی و کوتاه شدن دست شورای نگهبان از آن. رفیقان اصلاحطلب آتشینمزاج روزهای پیش از انتخابات نیز همچون موسوی، و بهتر از او می دانند کسی که طعم قدرت و ثروت را زیر سایهی آسایش تفنگ چشیده باشد، با توافقات محفلی وپشت پرده، میدان را به کسی نمیدهد؛ اما ایشان همچنان بر انتخاب خود، که اولویت منافع نظام بر مردم است، استوارند.
سلام
توضیح جالبی است.
سپاس از شما.
بازتاب: میعاد در لجنزار انتخابات، و گریز موسوی از حصر اصلاحطلبان! « سرنامه