دریاچه ارومیه؛ زمانی برای جبران اشتباه!
در پهنهی مشترکی بین قزاقستان و ازبکستان و در وسعتی بیش از دو برابر مساحت خاک کشور بلژیک٬ خفته و بوده دریاچهای هست که ما ایرانیان «دریاچهی خوارزم» میخوانیمش و دیگران «آرال». این زخمی از پا درافتادهی در خاک رفته٬ ۷۰ سال پیش، یکی از قطبهای بزرگ اقتصادی و و شکوفایی داد وستد و ماهیگیری منطقه بود. اما زمانی که یوسیف ویسارونویچ جوگاشویلی (استالین) در اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی به «مقام عظمای ولایت» رسید٬ با «بصیرتی» که در ضمیر همهی مستبدّین تاریخ نهفته است٬ دریافت که دریاچهی آرال «اشتباه طبیعت» است! پس با تغییر مسیر دو رودخانهی «آمودریا» و «سیر دریا» و ساخت کانالهای مختلف٬ دریاچهی وسیعی را با بیش از هزارو پانصد جزیره، به بیابانی بدل ساخت که زندگی صدها هزار نفری را که از قِبـَل این دریاچه نان شبی داشتند ناگذران کرد؛ و گونههای مختلف هوازی و آبزی از حیوانات تا گیاهان را که با آب آرال زنده بودند به نیستی کشانید. دریاچهای که به نشان، و احترام گستردگیاش «دریا» خوانده میشد، تا نود درصد به شورهزار بدل شد. زخم کاری دیکتاتور بهتدریج و در طول ۴۰ سال آرال را آهسته آهسته از قزاقها و ازبکها گرفت. آرال مُرد تا «اشتباهِ طبیعت» جبران شده باشد!
از آنجا که حکومتهای استبدادی همه فرزندان یک خانوادهی فکریاند٬ رژیم ج.ا. سالها بعد از استالین و در جایی دیگر از این کرهی خاکی٬ اما نه چندان دور از دریاچهی خوارزم٬ به جبران «اشتباهات دیگر طبیعت» برآمد. از آدمها آغاز کردند: از اشتباهِ طبیعت در عدم پوشش موی زن تا خطای نابخشودنیاش در جدانساختن دو جنس مخالف شاید در دو سیارهی مجزا!
طبیعت البته «اشتباهات» فراوان داشت و سرداران ِ سازندگی ِ چپاول و غارتِ مال و اخلاق و فرهنگ مردم و مهندسان ِ آمیزش سیاست و اقتصاد برای ایجاد شالودهی ساختمان قدرت خویش٬ به «حکّ و تصحیح» آنها همّتی کمال و تمام گماشتند. مقولهها بس فراوان بودند: عشق و دوستی٬ راستی و صداقت٬ جوانی و شادابی٬ اعتماد و احترام٬ یاری و انساندوستی٬ همه تک به تک «اصلاح»ی پایه ای شدند!
***
حالا بیایانهایمان وسیعتر گشتهاند و جنگلهایمان رو به نابودی است. امروز٬ شمشیر خشکسالی با تیغ زهرآگین منافع مافیای حاکم٬ همزمان بر فرق داشتههایمان فرو میآید و منابع و ثروتهای طبیعی ما را یکایک از ما میستاند. زایش ِ زاینده رودمان را از او ربودند٬ دماوند را آسفالت کردند٬ در پارک گلستان کارخانهی سیمان احداث کردند٬ جنگل ابر را اتوبان کردند٬ کارون را برق کردند و برق آبش را گرفت٬ میدان میشان ِالوند را بتونی کردند٬ رودخانهی خشک شیراز را دوبانده آسفالت سیاه ریختند تا مبادا روزی تر شود٬ هامونمان خشکید و هیچ یاد هیرمند نکردند٬ زهرهی خوزستان در زیر آفتاب سدها سوخت٬ ماهیهای زرینهرود در پشت سد بوکان کرور کرور مردند٬ جنگلهای بلوط لرستان را در آتش بیخردی و بیعملی خود سوزاندند٬ بر جنگلهای مازندران و کردستان و گیلان آتش قهر خویش فکندند و… بر ما رفت آنچه که نیک میدانیم٬ و بس میشنویم و چه زشت تنها به تماشایش نشستهایم٬ ما ساکنان مملکتی هستیم که تعداد اعضای گارد محافظ «مقام عظمای ولایت»ش شش برابر بیشتر از تعداد کادر ثابت سازمان کشوری حفاظت از جنگلها و مراتع و آبخیزداری آن است!
و امروز دریاچهای که شوری آن یادآور اشکهامان در زیر ستم این «تصحیح کنندگان اشتباهات طبیعت» است -دریاچهی ارومیهمان٬ در حال خشک شدن و فاجعهی بزرگ زیستمحیطی ِ پس از آن در راه است. «مصحّحان» را البته نه تنها درد و خیالی نیست٬ که از کرده ی خویش دلشادند و از بهرهی خویش برخوردار. سرداران قرارگاهنشین دیروز و نوکیسهگان ِ نونوای امروز، کیسهشان از قِبـَل قراردادهای میلیاردی مربوط به سدها و پلهای خشککننده دریاچهی ارومیه سرریز است. غم فردایشان هم نیست٬ برای آن هم برنامه دارند. مگر همین یک سال پیش نبود که «مدير امور دام معاونت بهبود توليدات دامی سازمان جهاد کشاورزی آذربايجان شرقی» گفت: «با توجه به شرايط اقليمی و پسروی آب درياچه اروميه اين استان استعداد پرورش شتر را داشته و برنامه ريزی های لازم براي اين کار در حال انجام است.» و افزود: « با توجه به ويژگی تحمل شرايط سخت در شتر و قابليت تطبيق آن با شرايط آب و هوايی متفاوت و عدم نياز به تغذيه خاص در پرورش آن و با توجه به پسروی آب درياچه اروميه، امکان پرورش آن در حاشيه اين درياچه و استفاده بهينه ازخارزارهای کناره های اين درياچه، امکان ازدياد گله های شتر در استان را با توجه به شرايط سهل پرورش آن، اقتصادی می نماید.»
اگر استالین دریاچهی خوارزم را خشکاند تا کشت پنبه را که بس «افتصادی» بود رواج و رونق دهد، رافعان اشتباهات طبیعت در سرزمین ما هم برای «اقتصادی» کردن همه چیز برنامه دارند!
***
خیزش مردم غیور آذربایجان برای نجات دریاچه ی ارومیه را باید به فال نیک گرفت، شاید و باشد که وقت خواب به سر آمده و روزگار بیداری و حرکت و عملمان فرا رسد. حالا دیگر هر چه آنها طبیعت را «اصلاح»(!) کردند کافی است، اکنون نوبت ماست تا به جبران اشتباهات تاریخی مان کمر ببندیم!
بازتاب: از خوارزم تا ارومیه؛ زمانی برای جبران اشتباه! « گـُل گاوزبـان
مرگ بر منافق شما منافع ملت ابران رو دوست دارید با منافع دولت شیطانی آمریکا رو مرگ بر تو بچه شیطان