زنان خياباني و مردان حجرهنشين!
هميشه در نزديك ترين نقطه،در كنارت، روبه رويات جايي كه انتظارش را نداري چيزي هست كه اگر خوب نظر كني تلنگرت زند و تكانات دهد. اين جا در اين ديار همه چيز وارونه ست حتي واژگاني كه هر روز بر زبانمان جاريست و سالهاست كه به معناي آن خو كردهايم. من هر روز در مسير عبورم به زني برميخورم كه نگاه هرز كاسبان و رهگذران مهر بدنامي را بر پيشاني او حك كرده و او بوي ناخوش فقر و دريوزگياش را با عطري نامدار چنان ميشويد تا مبادا مشام غارتگران ِ جسم و روحش را بيازارد و ازرونق بازارش بكاهد. من هر روز در مسير خانه حاج آقايي را ميبينم كه زنبارهگي را در پس قبايش پنهان نموده و تسبيح گويان و به خوش رويي، سلام اهل محله را پاسخ ميگويد و نويد نذر و نياز ميدهد در حاليكه در قهقراي ذهنش صيغهي زني را جاري ميسازد و باكرهاي را از خانوادهاي مفلوك به حجله ميبرد.
عمق فاجعه بيشتر از اين است كه گوش و چشممان ياراي ديدن و شنيدن حقايقي را داشته باشد كه درعمق چشمان «روسپي» محله و در پس چهرهي بزك شده و قهقهههاي مستانهاش نهفته است. از اين روست كه ترجيح ميدهيم تا تن فروشياش را ببينيم و در دل شماتتش كنيم كه شرمسار دست بستهمان نگرديم . خوب كه نگاه ميكردي ميديدي كه اين قرباني ِ نگون بختِ دستهاي آلودهاي كه به واسطهي شرع دامان آلودهي خود را تطهير ميكنند؛ چه مظلومانه در پاي هرزهگي و ولنگاري مردان هرز و فاحشه، شرم را به قربانگاه ميبرد و شرافت را ذبح ميكند و خود را آوارهي كوچه پس كوچههاي تن فروشيِ شهر ميكند.
اما شما جناب حاج آقا! روي سخنم با توست؛ تقبل ا… همچون وليد ميگسار كه وضو ميگرفت و مست و لايعقل بر سجاده نماز ميايستاد؛ وضويي ميسازي و به نيت قربت الي ا… دامن پاك زني را با «سنت مشرع» آلوده ميكني و همخوابهي زني ميشوي كه از بوي تعفن تاريخ كپك زدهات كه از هیکل ننگین بدريشات منتشر ميشود در همان دقايق كوتاه، عق ميزند و تا لحظهي آخر از بدبختي و فلاكت خود به زمين و زمان نفرين ميكند كه چگونه است اين بد حادثه او را در زير دست و پاي چون تويي پهن كرده تا تو سرمست و خوشحال سر بر بالين خيال بگذاري و با وجداني آرام تسبيح را بر آسمان روياهايت بچرخاني تا ببيني باز در كدام گوشه از اين خاك فلاكت بار زني ديگرغم نان دارد!
قصد قلم فرسايي ندارم كه روسپيگري را توجيه كنم نه! بلكه صيغه را نيز هم رتبهي تنفروشي زنان و هرزگي مرداني ميدانم كه نگاهي جز نگاه ارباب و رعيتي به زنان ندارند. فرقي نميكند روسپي باشي و يا به اكراه به عقد كسي درآيي؛ هر دو به قيمت نان است؛ نه براي حفظ شرافت و ارزش وجودي يك انسان؛ بلكه بر عكس در اين بين حراج شرافت است و شما هستيد كه در قالب مردي مفلس و بدبخت چه در لباس وعظ و تسبيح و چه در لباس هرزهگي وعربدهكشي به تاراج شرافت و انسانيت مشغوليد. فحشا در قالب صيغه، مُهر حلال ميخورد در صورتيكه همان بهره جنسيست كه فقط چاشني استبداد خرافه و مذهب، رنگ و لعابش را عوض نموده. روشيست آبرومندانه براي اشاعه فاحشهگري. فحشا؛ فحشاست حال فرقي نميكند كه در نجيبخانه باشد و يا در خانهي عفاف در كنار آرامگاههاي مذهبي. در هر دو روش، تن و روان زن به بردگي گرفته ميشود و جسم و جانش به تملك كسي در ميآيد كه بتواند چرخ زندگيش را بجرخاند و سايهي فقر و نداري را از سر كودكانش برچيند. در اين امتداد و با گذر زمان روح و روان او با تحقيرها و نگاههاي هرز رهگذران زندگي، سلاخي ميشود و هر روز به پاي مردي ميريزد تا اين گونه گذران زندگي ميكند.
چاره چيست!؟ زني كه مجبور است براي لقمه ناني تن خود دو دستي دراز كند ، براي حفظ اندك آبرويش هم كه شده تن به ذلت و خواري متعه و صيغه ميدهد تا مبادا به فاحشگي انگشت نماي خلق شود. و اما تو! مشروعيت بخشيدن به فاحشهگري تا كي؟ تا كي انگشت شماتت را به روسپيان و يا مردان بوالهوس نشانه خواهي گرفت در حاليكه در عمل تفاوت چنداني با ايشان نداري! مگر نه اين است كه هر دو مسير، نهايتن به يك باتلاق ختم ميشود، مقصد يكيست مردابي به نام «ابتذال روح و روان آدمي» و «سيطرهي مرد بر زن». فرو رفتن زن در گودالي كه شايد هيچ گاه مجالي نيابد تا اصل و اصالت وجوديش را به همگان ثابت كند كه او فراتر از يك روسپيست. حاج آقاي محترم! تن فروشي تن فروشي ست چه فرقي دارد اين شرنگ تلخ را از لبان كدام مست و ميخوارهاي گرفته باشد!؟ و يا چه توفيري داري كه قيمت تعين شده در مزايدهي تنفروشان به چه نامي قلمداد شود. براي شما كاسبان تزوير و ريا چه خوب، بازي با كلمات، توانسته است دنيا را وفق مرادتان سازد. براي آرامش وجدانتان تنها به يك معجون نياز داشتيد آن هم گيلاسي از معجون «قَبلتُ»!
زياده عرضي نيست به كارتان برسيد!
آه
سوال اینجاست
شما تا اعماق ذهن حاج آقا را چطور خواندی؟
…………..
و برعکس
چطور ظاهر روسپی را دیدی و گفته هایش را شنیدی و تا عمق ذهنش نرفتی که هدفش از تن فروشی چیست؟ چه بسا هدفی غیر از پول میداشت؟
ای آه
کمی بیشتر بیندیش و مطالعه کن و وقت گران صرف غرض ورزی نکن
اگر یک از هزار احتمال میدادم گفته هایت از روی کینه و غرض نباشد، به بحث مینشستیم. یا لااقل تفاوت بین ازدواج موقت و تن فروشی را برایت عرض میکردم
ولی افسوس . . .
آقا یا خانم محترم! نگاهِ حاجی بازاری دارای این خصلتِ کثیفِ دوگانه است که از یک طرف ،از دست دادن آزادی روسپی در تملک تن خویش را نه یک وضعِ تلخِ محرومیت بلکه نوعی کیفِ زیادی و»گناه» خودِ روسپی حساب می کند(و اخلاقن محکوم اش می کند) از طرف دیگر مشتریِ تنِ روسپی هم خود اوست و این کیف اضافی را تصاحب می کند یا درواقع تولید و تصاحب می کند. در واقع نکوهش اخلاقیِ روسپی تنها بهانه ای برای تولید این کیف اضافی است. اینگونه خشونت و ظلمی مضاعف بر روسپی اعمال می شود. در واقع حاجی بازاری با منع اخلاقی اش «تقاضا»ی جنسی تولید می کند(الانسان حریص علی ما منع) و بعد هم با پول اش»عرضه»امر جنسی را مدیریت می کند یعنی با تقاضا متناسب می کند. حاجی بازاری قیمت سکس را تعیین می کند و بدین گونه «عرضه و تقاضا»ی امر جنسی در اقتصاد بازار حل و هضم می شود وتحت سلطه حاجی بازاری می ماند
همان سید علی کهریزکی را میفرمائید؟
سلام میگن یه روز یه دزد رو گرفتند و طبق معمول ما ایرانیها که همگی ماشا…یه پا کارشناسیم شروع کردند به اظهار نظر و تحلیل روانشناسی و جامعه شناسی و اخلاقی و …در مورد دزد مورد نظر اولی گفت تقصیر جامعه اس دومی گفت تقصیر خونوادس که نتونسته بچه رو تربیت کنه سومی گفت اصلا تقصیر مالباخته اس که حواسش به مالش نبوده و آدمه دیگه به هوس افتاده چهارمی گفت مشکل از حکومته اگه این آخوندا در عرق فروشیا رو نبسته بودن هیشکی دنبال خلاف نمیرفت یکی هم تو اون بحثهای فنی بلند شد گفت که مثه اینکه همه مقصرند الا خود آقا دزده!!آخه عزیز من شما یا تا الان با یک عدد فاحشه روبرو نشدی یا حساب و کتاب سرت نمیشه بابا یارو روزی با چند نفر میخوابه هرکدوم هم از بیست بگیر تا پنجاه و بالاتر میگیره تازه این قیمت میدون باره تک پرا قیمتاشون برو بالای 200-300 تازه بعد از چند وقتی که میگذره کلی پول و پله جمع میکنن باهاش خونه و ماشین تهیه میکنن !!تازه اگه به اینجا برسن و دس بردارن خوبه تازه میافتن تو کار رییس بازی و واسه این و اون خانم دلالی میکنن یعنی یه جور سکس شاپ بیچاره من و تو هم غصشونو میخوریم حالا یه سوال اگه مشکل پوله خب یه جورایی حل شد دیگه واسه چی دنبال این کارا رو میگیرن ؟جوابش اینه یه زن فقط برای پول تنها تن فروشی نمیکنه بلکه اون هم مثل هر انسانی میل جنسی داره و ازون میخواد لذت ببره.تا زمانیکه عموم مردم به تصور درست از انسان و نیازهای روحی و روانی نرسن داستان همینه که هست یک نظریه عام و فراگیر درباره مسایل جنسی نیاز فوری و اصلی جامعه ماست در سابق این مساله یا توسط بزرگترها و یا نوعی نگاههای اخلاقی و یا (ازدواج زودهنگام-صیغه-حیا)به نوعی قابل توجیه کردن بود البته مشکلات خاص خودش را داشت اما اندازه مشکلات به بزرگی امروز ما نبود .از خواننده های محترم بابت طرح بیواسطه آنچه واقعیتهای پنهان جامعه میدانستم نهایت عذرخواهی را دارم.